• 1394/02/25 - 01:01
  • 84
  • زمان مطالعه : 1 دقیقه

عید مبعث مبارک

محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت . . .

 

روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .


آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود .

محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت . . .

تو اکنون شهر علم و اجتهادی ،

تو رب النوع شمشیر و جهادی ،

تو خورشیدی شدی در گوشه غار ،

بر نور تو شد خورشید و مه تار ،

بتاب و روشنی بخش جهان باش ،

مهین پیغمبر آخر زمان باش .

 

 عید پیامبری رسول خدا مبارک . 

  • گروه خبری : اخبار معاونت بهداشت
  • کد خبر : 19527
کلمات کلیدی