• 1396/05/05 - 11:06
  • 85
  • زمان مطالعه : 15 دقیقه

ایجاد موج بی اعتمادی نسبت به واکسیناسیون؛ ستمی آشکار در حق سلامت کودکان و جامعه

نظر به رشد روز افزون افراد مدعی در حوزه طب اسلامی و افزایش گستره فعالیت این افراد از طرق مختلف منجمله فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و همچنین ایراد نظرات و تجویز غیرعلمی در این زمینه، دیده شده که به دنبال اقدامی هدفمند، در پی تشویق عموم مردم به عدم واکسیناسیون نوزادان و اطفل برآمده اند که قطعا در پی این اقدام شاهد نتایج جبران ناپذیری در حوزه بهداشت و درمان و تهدید سلامت جامعه خواهیم بود.

 

نظر به رشد روز افزون افراد مدعی در حوزه طب اسلامی و افزایش گستره فعالیت این افراد از طرق مختلف منجمله فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و همچنین ایراد نظرات و تجویز غیرعلمی در این زمینه،  دیده شده که به دنبال اقدامی هدفمند، در پی تشویق عموم مردم به عدم واکسیناسیون نوزادان و اطفل برآمده اند که قطعا در پی این اقدام شاهد نتایج جبران ناپذیری در حوزه بهداشت و درمان و تهدید سلامت جامعه خواهیم بود.

همه کسانی که حداقل تحصیلاتی در حوزه سلامت داشته باشند، به طور حتم با تاریخچه واکسن و واکسیناسیون آشنایی دارند. حتی با گسترش تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، بسیاری از توده های مردم از فلسفه واکسیناسیون و اهمیت آن در حفظ سلامت فرد و جامعه آگاهی دارند. همه می دانیم که ریشه کنی بیماری کشنده و ناتوان کننده «آبله» به عنوان تنها بیماری ریشه کن شده در تمام دنیا، مرهون استفاده از واکسن موثر برای این بیماری بوده است که تحت عنوان «مایه کوبی» آبله شهرت دارد. همه می دانیم تا قبل از اجرای طرح های گسترده ایمن سازی علیه بیماری فلج اطفال سالانه هزاران کودک در سراسر دنیا و در کشور ما دچار فلجی شدید و ناتوانی های پیشرفته در تمام عمر خود می شدند، ولی هم اکنون در بسیاری از کشورها از جمله ایران به کمک واکسیناسیون موارد بروز این بیماری به صفر رسیده است. همچنین هم اکنون برای بسیاری از بیماری های واگیر دار و کشنده شایع دیگر از جمله سل، کزاز، دیفتری، سیاه سرفه و سرخک واکسن موثر ساخته و در برنامه واکسیناسیون کشورهای مختلف قرار گرفته و به عنوان موثرترین راه حل برای پیشگیری و کنترل این بیماری ها در همه اقشار جامعه به کار گرفته شده است.

امروزه شاهد موجی از تبلیغات منفی و به دنبال آن بی اعتمادی نسبت به برنامه واکسیناسیون در قالب های مختلف از جمله طب سنتی یا طب اسلامی و غیره هستیم. بسیاری از کسانی که امروزه خود علم مخالفت با واکسیناسیون را با توجیه های مختلف سیاسی- فرهنگی- اعتقادی بر افراشته اند به طور حتم یا بسیاری از نزدیکانشان در گذشته یا حال از مزایای واکسیناسیون بهره مند شده اند، اما از آنجا که بهداشت و پیشگیری مقدم بر درمان بوده و قبل از بروز عوارض و مشکلات انجام می شود، ارزش آن نادیده انگاشته می شود و بدون توجه به حقایق علمی، اقدام به ترویج باورهایی می گردد که ممکن است عوارض آن در درازمدت گریبانگیر جامعه و خود مروجین گردد. بد نیست قبل از ترویج چنین مطالبی که گاهاً صرفا نظرات و تجربیات شخصی افراد معمول جامعه است که از کانال های رسمی و نیمه رسمی منتشر می شود، به آمار بروز و شیوع بیماری های مختلف قبل و بعد اجرای برنامه واکسیناسیون علیه آن بیماری نگاهی کنیم تا با آگاهی و عقلانیت بیشتری اقدام به اطلاع رسانی کنیم.

نکته آخر اینکه همانند بسیاری از مداخلات بهداشتی و درمانی، ممکن است واکسیناسیون نیز عوارضی را داشته باشد که اولا این عوارض شناخته شده، خفیف و قابل کنترل هستند و ثانیا در سطح وسیع، فواید پیشگیری از مرگ و میر و ابتلا با استفاده از واکسیناسیون مطمئناً بر عوارض نادر و در بسیاری از موارد، قابل بهبودی سریع آن برتری دارد.


 تاریخچه واکسیناسیون در جهان

جان ميليونها نفر با استفاده از پني سيلين ، سولفا تيل آميد ،و داروهاي باكتري كش مشابه نجات يافته است . اما شايد با اثر پيشگيري كننده ايمن سازي كه از ديگر اكتشافات تصادفي است جانهاي بيشتري نجات يافته باشند .تا پيش از صده نوزدهم يكي از بزرگترين بلايايي كه دامن گير بشر مي شد آبله بود . تنها دو بيماري، يعني طاعون و مالاريا ، به اندازه آبله قرباني داشته اند .

گونگي مبارزه با مالاريا با استفاده از كينين و داروهاي ضد مالاريا انجام مي شد حشره كشها نيز در حذف پشه هاي ناقل بيماري مفيد واقع شدند . پس از آنكه مشخص شد عامل انتقال طاعون ككهاي بدن موش هستند ،اين بيماري نيز سر انجام در مناطق توسعه يافته جهان با انجام اقدامات بهداشتي مهار شد .شهرت ادوارد جنر به دليل آشنا كردن جهانيان با واكسني است كه جان ميليونها نفر را از مرگ شوم ناشي از آبله رهانيده و چندين ميليون نفر ديگر را از ظاهر زشت و وحشتناكي كه بر اثر ابتلا به اين بيماري ايجاد مي شود ، نجات داده است .

جنر واكسن خود را در پي كار طولاني و طاقت فرسا در آزمايشگاه كشف نكرد . در 19 سالگي شير دوشي به او گفته بود كه هرگز به آبله مبتلا نخواهد شد ، چون قبلاً به آبله گاوي مبتلا شده بود .بعد ها وقتي جنر پزشك شد و به بي فايده بودن تلاشهايش براي درمان اين بيماري پي برد ، جمله آن شير دوش را به خاطر آورد . اوتحقيق كرد و دريافت شير دوشان تقريباً هرگز ، حتي وقتي از مبتلايان به آبله پرستاري مي كنند ، دچار آبله نمي شوند .

به نظرش رسيد كه آبله گاوي را به افراد تلقيح كند ، تل آنها را از ابتلا به بيماري مرگبار تر آبله مصون سازد .اين بخت ياري حقيقي بود . بدون اينكه زحمتي بكشد ، در يافت كه آبله گاوي باعث ايمني در برابر آبله مي شود . قوه تشخيص او به اندازه اي بود كه توانست به ارزش اين حقيقت پي ببرد و از آن استفاده كند.

ادوارد جنر به سال1749 در بركلي از توابع گلاستر شر انگلستان به دنيا آمد . شش ساله بود كه پدرش ، يك روحاني مسيحي ، درگذشت ، برادر بزرگترش مسئوليت تربيت او را به عهده گرفت. تحصيلات ابتدايي خود را در مدارس محلي گذراند ، ودر آنجا به تاريخ طبيعي علاقه مند شد . تحصيل طب را زير نظر دانيل لادلو ، از جراحان سادبري آغاز كرد . در اين هنگام بود كه شير دوش ، رابطه بين آبله گاوي و آبله را برايش تعريف كرد . جنر در سال 1775 در زمينه عقايد روستاييان گلاستر شر در باره آبله به تحقيق پرداخت دريافت كه دو نوع آبله گاوي وجود دارد ، وفقط يكي از آنها از آبله پيشگيري ميكند . همچنين تعيين كرد كه نوع موثر آبله گاوي تنها وقتي اثر محافظتي دارد كه در مرحله خاصي از بيماري منتقل شود .

او براي آزمودن نظريه اش مقداري از مايع درون تاولها دست شير فروشي را كه به آبله گاوي مبتلا بود بيرون كشيد و آن را به لندن برد و بادقت مايع آبله را به پسركي تلقيح كرد و همان طور كه جنر پيش بيني كرده بودپسرك به آبله دچار نشد . جنر از واژه واكسيناسيون استفاده نكرد، بلكه به جايش لفظ مايه كوبي يا « واريوله واكسينه» را به كار برد معناي لغوي اصطلاح لاتيني اخير « تاولهاي ريز گاو » است .

تا حدود يك قرن بعد ، مايه كوبي جنري آبله گاوي ، تنها روس ايمن سازي عليه بيماري بود . در سال 1880 لويي پاستور براي ايمن سازي مرغان عليه وبا ، كه در يك همه گيري ،10%طيور فرانسه را از بين برده بود ، روسي ابداع كرد . او باكتري ايجاد كننده اين بيماري را جداسازي كرد و با كشت شكل ضعيف شده و تلقيح آن به مرغان ، آنها را نسبت به حمله مرگبار بيماري ايمن ساخت . اصول كلي روش پاستور با روشي كه جنر براي مايه كوبي با آبله گاوي ابداع كرد يكي بود . قبل از آنكه ويروس آبله به شكل آبله گاوي به شير دوش منتقل شود ، در بدن گاو ضعيف شده بود .در سال 1881 ، پاستور با روي آوردن به سياه زخم ،كه از بيماريهاي گاو و گوسفند است، باسيل آنرا جدا كرد . اواين باكتري را در دمايي بالاتر از دماي بدن حيوان كشت داد تا مايعي براي تلقيح تهيه كند كه موجب حمله خفيف سياه زخم در جانور شود ، و حيوان را براي روزي كه دچار حمله شديد بيماري مي شود ، ايمن سازد .

همانطور كه خود پاستور گفت ، او براي ارج نهادن به شايستگي و خدمات مهم يكي از بزرگترين انگليسيان ، يعني جنر واژه واكسيناسيون را به طور كلي براي روش مايه كوبي پيشگيري كننده وضع كرد. چهار سال بعد پاستور واكسني براي بيماري كه در حيوانات هاري و گاه در انسان آب گريزي خوانده مي شود ، ابداع كرد .

پژوهشهاي پيش گامانه پاستور ،كه بر كشف بخت يارانه جنر مبتني بود ،ايمن سازي را به دانش بسيار كار آمد تبديل كرد ، و زمينه را براي وقوع انقلابي در مهار بيماري هاي عفوني آماده ساخت . شايد گذشته از كشف آنتي بيوتيكها ، هيچ اكتشافي چنين تاثير عميقي بر سلامت انسان نگذاشته باشد .به نوشته و.ر كلارك در پايه هاي تجربي ايمني شناسي معاصر (1986) گل سر سبد موفقيتها در فرايند ايمن سازي ريشه كني كامل آبله بوده است . در نيمه نخست اين قرن ، سالانه حدود 2 تا 3 ميليون مورد جديد گزارش مي شد .

در سال 1949 آخرين مورد آبله در ايالات متحده ، ودر سال 1977 آخرين مورد تاييد شده سراسر جهان در سومالي گزارش شد .

سال ۱۷۲۱- تلقیح واکسن آبله (وارد ساختن میکرب ضعیف آبله در بدن) که برای قرن ها در آفریقا، چین، هندوستان و خاورمیانه انجام می شد، سرانجام توسط « لیدی مری ورتلی مونت گو» همسر سفیر انگلستان در ترکیه، در سال ۱۷۲۱ در اروپا معرفی شد. در آمریکا نیز یک کشیش آمریکایی موسوم به « کاتن ماتر» که روش تلقیح مایه آبله را از برده های آفریقایی یاد گرفته بود، آن را به عنوان روشی نوین در بوستون معرفی کرد

سال۱۷۹۶- « ادوارد جنر» دانشجوی پزشکی انگلیسی مشاهده می نماید، افرادی که به آبله گاوی دچار می شوند، بعدها در مقابل بیماری آبله انسانی مصونیت طبیعی می یابند. وی اولین بار مشاهدات خود را به صورت آزمایشی در تاریخ چهارم ماه می ۱۷۹۶ میلادی بر روی یک پسر بچه ۸ ساله انجام داد و نتایج حاصل از مطالعات خود را دو سال بعد اعلام داشت. در این زمان بود که برای اولین بار عبارت واکسن (مشتق شده از واکا VAACA به معنی گاو در زبان لاتین) رایج گردید.

 سال ۱۸۰۱- جزوه های دکتر جنر در باره واکسیناسیون به پنج زبان مختلف جهان ترجمه شد و متجاوز از ۱۰۰۰۰۰ نفر در انگلستان واکسینه شدند. جنر پیش بینی نمود که آبله سرانجام از روی کره زمین ریشه کن خواهد شد

۱۸۷۰- سربازان در جنگ بین آلمان و فرانسه با اپیدمی آبله روبرو شدند. فرانسویان بر اثر بروز این بیماری۲۳۴۰۰ نفر تلفات دادند ولی آلمانی ها فقط ۲۷۸ نفر تلفات داشتند، زیرا سربازان آلمانی قبلا واکسینه شده بودند.

1880- رابرت کخ دانشمند آلمانی در این سال باسیل بیماری سل را کشف کرد و کارش را در رابطه با اکتشاف واکسن این بیماری شروع نمود.

1885- لویی پاستور دانشمند فرانسوی، واکسن ضد بیماری هاری را در این سال معرفی نمود. بیماری خطرناکی که قبل از آن فردی که از طرف حیوان هار مجروح می گشت را به سوی مرگ رهسپار می ساخت. از سال 1890 واکسن هاری در اکثر کشورهای جهان توزیع شد.

1890- همکاری مشترک باکتری شناس آلمانی « امیل فون بهرینگ» و « شیبا سابورو کیتساتو» از ژاپن منجر به اکتشاف پاد زهر بیماری های دیفتری و کزاز شد و این امر جایزه نوبل سال 1902 را نصیب این دو دانشمند ارزنده نمود.

1897- پل ارلیش در این سال شروع به ارزیابی آنتی سرم دیفتری نمود و تلاش وی در زمینه مطالعات ایمنی شناسی جایزه نوبل را در سال 1908 نصیب این دانشمند نمود.

1906- در این سال دو دانشمند به نام های «آلبرت کالمت» و «کمیل گوارین» موفق به یافتن واکسنی برای بیماری سل شدند که امروزه به واکسن (ب.ث.ژ) BCG مشهور می باشد. این حروف از اول کلمات لاتین (باسیل، کالمت، گوارین) گرفته شده است. همچنین در این سال به دنبال تلاش پی گیر دانشمند بلژیکی به نام « ژول برده» و کشف باسیل سیاه سرفه، چند نمونه گوناگون از واکسن سیاه سرفه کشف شد. این اکتشاف جایزه نوبل سال 1919 را برای این دانشمند در بر داشت.

1940- پس از آزمایش های فراتر بر روی یک واکسن ایمن تر سیاه سرفه، یک آمریکایی به نام « پرل کندریک» تلاش برای دست یابی به نوعی ترکیب شبه سمی دیفتری و سیاه سرفه را آغاز نمود.

1954- همکاری دانشمندانی چون « جان اندرز» و « توماس ولر» و « توماس پیبلز» از دانشگاه هاروارد باعث کشف واکسن ایمنی بخش سرخک شد. همچنین در این سال ویروس شناس و دانشمند آمریکایی « جوناس سالک» به کشف واکسن میکرب غیرفعال فلج اطفال (IPV) نائل آمد، که قابل تلقیح می باشد.

1957- در این سال « آلفرد سابین» آمریکایی موفق به یافتن واکسن میکرب زنده و فعال فلج اطفال گشت که از طریق دهان قابل استفاده می باشد. این واکسن به (OPV) شهرت دارد.

1963- مصون سازی سراسری در اروپا و آمریکا با استفاده از واکسن های مطمئن تر شروع شد. آمریکا در این سال 482000 مورد بیماری سرخک را گزارش داد. در حالی که این رویداد پنج سال بعد یعنی در سال 1968 به 22000 مورد کاهش یافت.

1967- سازمان بهداشت جهانی (WHO) پروژه خود را جهت ریشه کن کردن بیماری آبله شروع می کند.

1974- پروژه ایمن سازی بهداشت جهانی استقرار می یابد.

1977- پروژه ایمن سازی به هدف خود نزدیک تر می گردد. آبله قاره به قاره ریشه کن می گردد و آخرین اثر خود را در سومالی آشکار می سازد و آخرین مورد مبتلا به این بیماری به نام «علی مائومالین» نیز به طور کامل بهبود می یابد.

1980- سی و سومین مجمع سازمان جهانی بهداشت در این تاریخ رسما اعلام می کند که بیماری آبله به طور کامل ریشه کن شده است. در این سال واکسن های موثر و مفید در مورد 20 بیماری عفونی واگیر وجود داشت.

1990- بالاخره در این سال تمامی کودکان جهان در رابطه با شش بیماری خطرناک و کشنده سرخک، کزاز، دیفتری، سل، فلج اطفال، و سیاه سرفه ایمن می گردند.

واکسن برای اولین بار در ایران

در سال ۱۲۶۴ قمری نخستین برنامه دولت ایران برای واكسن زدن به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه كودكان و نوجوانان ایرانی را آبله كوبی میكردند؛ اما چند روز پس از آغاز آبله كوبی به امیركبیر خبر دادند كه مردم نمی خواهند واكسن بزنند؛ چون چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر شایعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان می شود.

هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بی درنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می كوبند. شماری كه پول كافی داشتند پنج تومان را پرداختند و از آبله كوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند.روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه شهر تهران و روستاهای پیرامون آن تنها ۳۳۰ نفر آبله كوبیده اند. در همان روز پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود به نزد او آوردند. امیر به جسد كودک نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه هایتان آبله كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم، جن زده میشود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی. حال گذشته از این كه فرزندت را از دست داده ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمیگردد. این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرددر آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب! من تصور می كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر مرده است كه او این چنین های های می گرید. سپس به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن آن هم به این گونه برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست؛ آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک هایش را پاک كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. تمام ایرانی ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می گریم كه چرا این مردم باید اینقدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند.

 

                   

 

    گروه  آموزش و ارتقاء سلامت

  • گروه خبری : اخبار معاونت بهداشت
  • کد خبر : 27363
کلمات کلیدی