• 1400/01/07 - 10:19
  • 306
  • زمان مطالعه : 20 دقیقه
خجسته میلاد حضرت ولیعصر (عج) بر عاشقان حضرتش مبارک

خجسته میلاد حضرت ولیعصر (عج) بر عاشقان حضرتش مبارک

ولادت حضرت مهدی صاحب‌الزمان (ع) در شب جمعه، نیمه شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری بوده است. پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر (ص) گذشت، و امامت به امام دهم حضرت هادی (ع) و امام یازدهم حضرت عسکری (ع) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار، نگرانی‌هایی پدید آمد. علت آن اخبار و احادیثی بود که در آن‌ها نقل شده بود : از امام حسن عسکری (ع) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ای وارث تاج و تخت محمود بیا          مرآت صفات پاک معبود بیا
خلق آرزوی بهشت موعود کنند        والله تویی بهشت موعود بیا
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد         دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر توگردیده نصیبم    بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد . . .
قائم آل نور، یا مهدی                      عطر سبز حضور، یا مهدی
تا همیشه صبور می مانیم              در هوای ظهور، یا مهدی
اینک که شده ولادتت ای جانا           جلوه نور به دنیا بنما یا مهدی…
 
 

ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان(عج)

ولادت حضرت مهدی صاحب‌الزمان (ع) در شب جمعه، نیمه شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری بوده است. پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر (ص) گذشت، و امامت به امام دهم حضرت هادی (ع) و امام یازدهم حضرت عسکری (ع) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار، نگرانی‌هایی پدید آمد. علت آن اخبار و احادیثی بود که در آن‌ها نقل شده بود : از امام حسن عسکری (ع) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود. در احادیثی که به خصوص از پیغمبر (ص) رسیده بود، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود. در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی (ع)، معتصم عباسی، هشتمین خلیفه عباسی، که حکومتش از سال ۲۱۸ هجری آغاز شد، سامرا، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد. این اندیشه – که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می‌نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد، و حتی مادران بی‌گناه را کشت، و یا قابله‌هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند – در تاریخ نظایری دارد. در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد. در زمان حضرت موسی (ع) فرعون نیز به همین روش عمل نمود. ولی خدا نخواست. همواره ستمگران می‌خواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل از آنکه، خداوند نور خود را تمام و کامل می‌کند، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند. در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری (ع) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد. امام دهم بیست سال – در شهر سامرا – تحت نظر و مراقبت بود، و سپس امام یازدهم (ع) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می‌برد. «به هنگامی که ولادت، این اختر تابناک، حضرت مهدی (ع)، نزدیک گشت، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد، او را از میان بردارند. بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته می‌شد، جز چند تن معدود از نزدیکان، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری (ع) کسی او را نمی‌دید. آنان نیز مهدی را گاه به گاه می‌دیدند، نه همیشه و به صورت عادی»

 

 

 شیعیان خاص، مهدی (ع) را مشاهده کردند

در مدت ۵ یا ۴ سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی (ع) می‌رسیدند. از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آن‌ها بنمایاند تا او را بشناسند، و امام چنان کرد. آنان پسری را دیدند که بیرون آمد، همچون پاره ماه، شبیه به پدر خویش. امام عسکری فرمود : «پس از من، این پسر امام شماست، و خلیفه من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید، که هلاک می‌شوید و دینتان تباه می‌گردد. این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید، تا اینکه زمانی دراز بگذرد. بنابراین از نایب او، عثمان بن سعید، اطاعت کنید»؛ و بدین گونه، امام یازدهم، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت. یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است، ابو سهل نوبختی می‌باشد. باری، حضرت مهدی (ع) پنهان می‌زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع‌الاول سال ۲۶۰ هجری دیده از جهان فرو بست. در این روز بنا به سنت اسلامی، می‌بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند. بدین سان، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمام‌تر از سرای امام بیرون آمد، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.

 ضرورت غیبت آخرین امام

بیرون آمدن حضرت مهدی (ع) و نمازگزاران آن حضرت همه جا منتشر شد. کارگزاران و مأموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن «خلیفه خدا در زمین» نبود، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان. پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد، و واسطه فیوضات ربانی، بر اهل زمین سالم ماند. بدین صورت حجت خدا، هر چند آشکار نیست، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می‌باشد. ضمناً این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیرالمؤمنین علی (ع) و فرزندان معصومش روی بر تافت، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد. در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند، به نقل قول پروفسور هانری کربن – مستشرق فرانسوی – در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته، می‌پردازیم : «به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، برای همیشه، نگه داشته و به طور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابرجا می‌دارد … تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – ختم شده می‌داند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می‌باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌داند. رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید، به واسطه دعوت‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد – صلوات الله علیهم – و بعد از حضرت محمد، به واسطه ولایت جانشینان وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی‌تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید … آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی، برای همیشه، باقی و پا برجاست» یعنی با اعتقاد به امام حی غایب.

 

 صورت و سیرت مهدی (ع)

چهره و شمایل حضرت مهدی (ع) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند : «چهره‌اش گندمگون، ابروانی هلالی و کشیده، چشمانش سیاه و درشت و جذاب، شانه‌اش پهن، دندان‌هایش براق و گشاد، بینی‌اش کشیده و زیبا، پیشانی‌اش بلند و تابنده. استخوان بندی‌اش استوار و صخره سان، دستان و انگشت‌هایش درشت. گونه‌هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی – که از بیداری شب عارض شده – بر گونه راستش خالی مشکین. عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوش ریخته، اندامش متناسب و زیبا، هیئتش خوش منظر و رباینده، رخساره‌اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق. قیافه‌اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار. نگاهش دگرگون کننده، خروشش دریاسان، و فریادش همه گیر». حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است. وی نهمین امام است از نسل امام حسین (ع) اکنون از نظرها غایب است. ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است. چون ظاهر شود، به کعبه تکیه کند، و پرچم پیامبر (ص) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند؛ و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند. حضرت مهدی (ع) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است. خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است. مهدی (ع) عادل است و خجسته و پاکیزه. ذره ای از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند. در حکومت او، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد. مهدی (ع) حق هر حق داری را بگیرد و به او بدهد. حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند. به هنگام حکومت مهدی (ع) حکومت جباران و مستکبران، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان، نابود گردد. شهر مکه – قبله مسلمین – مرکز حکومت انقلابی مهدی شود. نخستین افراد قیام او، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند … برخی به او بگروند، با دیگران جنگ کند، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی، در جهان جریان نیابد. آری، چون مهدی (ع) قیام کند زمینی نماند، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله، و اشهد ان محمدا رسول الله، بلند گردد. در زمان حکومت مهدی (ع) به همه مردم، حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) قضاوت کنند. در آن روزگار، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد. مهدی (ع) با تایید الهی، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد … مهدی (ع) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند. حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران، خوش و آسوده باشند. زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود، گنج‌ها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد. در زمان مهدی (ع) آتش فتنه ها و آشوب‌ها بیفسرد، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگ‌ها از میان برود. در جهان جای ویرانی نماند، مگر آنکه مهدی (ع) آنجا را آباد سازد. در قضاوت‌ها و احکام مهدی (ع) و در حکومت وی، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند. مهدی، عدالت را، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد.

 غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری

مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال به طول نیانجآمید (از سال ۲۶۰ ه. تا سال ۳۲۹ ه) که در این مدت نایبان خاص، به محضر حضرت مهدی (ع) می‌رسیدند، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم می‌رساندند. نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام (ع) را داشته اند، چهار تن می‌باشند که به «نواب خاص» یا «نایبان ویژه» معروفند. ۱ – نخستین نایب خاص مهدی (ع) عثمان بن سعید اسدی است. که ظاهراً بعد از سال ۲۶۰ هجری وفات کرد، و در بغداد به خاک سپرده شد. عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود. ۲ – محمد بن عثمان : دومین سفیر و نایب امام (ع) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال ۳۰۵ هجری وفات کرد و در بغداد به خاک سپرده شد. نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال به طول انجامید. ۳ – حسین بن روح نوبختی : سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال ۳۲۶ هجری فوت کرد. ۴ – علی بن محمد سمری : چهارمین سفیر و نایب امام حجت بن الحسن (ع) است که در سال ۳۲۹ هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد. مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه‌الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است. همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آن‌ها به وسیله حضرت مهدی (ع) بودند.

 غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد، و تاکنون ادامه دارد. این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است. در زمان نیابت عامه، امام (ع) ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده، در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام (ع) باشد و به نیابت از سوی امام، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا. بنابراین، در هیچ دوره ای پیوند امام (ع) با مردم گسیخته نشده و نبوده است. اکنون نیز، که دوران نیابت عامه است، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد، در رأس جامعه قرار می‌گیرد و مردم به او مراجعه می‌کنند و او صاحب «ولایت شرعیه» است به نیابت از حضرت مهدی (ع). بنابراین، اگر نایب امام (ع) در این دوره، حکومتی را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتی است، زیرا رابطه ای با خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعی اسلامی ندارد. بنا بر راهنمایی امام زمان (عجل الله فرجه) برای حفظ انتقال موجودیت تشیع و دین خدا، باید همیشه عالم و فقیهی در رأس جامعه شیعه قرار گیرد که شایسته و اهل باشد، و چون کسی – با اعلمیت و اولویت – در رأس جامعه دینی و اسلامی قرار گرفت باید مجتهدان و علمای دیگر مقام او را پاس دارند، و برای نگهداری وحدت اسلامی و تمرکز قدرت دینی او را کمک رسانند، تا قدرت‌های فاسد نتوانند آن را متلاشی و متزلزل کنند. گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان – حضرت مهدی (ع) – بسیار درد آور است، ولی بهر حال – در این دوره آزمایش – اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی (ع) به قدرت خدا و حفظ او، زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می‌کند، روزی که «اقتضای تام» حاصل شود، ظاهر خواهد شد، و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد، و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید.

 اعتقاد به مهدویت در دوره های گذشته

اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دین‌های دیگر مانند : یهودی، زردشتی، مسیحی و مدعیان نبوت عموماً، و دین مقدس اسلام، خصوصاً، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است.

 اعتقاد به حضرت مهدی (ع) منحصر به شیعه نیست

عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست، بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت (مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی و … ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آن‌ها، این موضوع را در کتاب‌های فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر (ص) را درباره مهدی (ع) از حدیث‌های متواتر و صحیح می‌دانند.

قرآن و حضرت مهدی (ع)

در قرآن کریم درباره حضرت مهدی و ظهور منجی در آخرالزمان و حکومت صالحان و پیروزی نیکان بر ستمگران آیاتی آمده است از جمله : «ما در زبور داوود، پس از ذکر ( = تورات) نوشته‌ایم که سرانجام، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند». حضرت امام محمد باقر (ع) درباره «بندگان شایسته» فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدی در آخرالزمان هستند؛ و نیز : «ما می‌خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم، یعنی : آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین». بسم الله الرحمن الرحیم. انا انزلناه فی لیله القدر … ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم. تو شب قدر را چگونه شبی می‌دانی؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب، فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت‌ها را فرود می‌آورند. آن شب، تا سپیده دمان، همه سلام است و سلامت. چنانکه از آیه های «سوره قدر» به روشنی فهمیده می‌شود، در هر سال شبی هست که از هزار ماه به ارزش و فضیلت برتر است. آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره دخان فهمیده می‌شود، این است که فرشتگان، در شب قدر، مقدرات یک ساله را به نزد «ولی مطلق زمان» می‌آورند و به او تسلیم می‌دارند. در روزگار پیامبر اکرم (ص) محل فرشتگان در شب قدر، آستان مصطفی (ع) بوده است. هنگامی که در شناخت قرآنی، به این نتیجه می‌رسیم که «شب قدر» در هر سال هست، باید توجه کنیم پس «صاحب شب قدر» نیز باید همیشه وجود داشته باشد وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند؟ پس چنانکه «قرآن کریم» تا قیامت هست و «حجت» است، صاحب شب قدر هست و همو «حجت» است. «حجت» خدا در این زمان جز حضرت ولی عصر (ع) کسی نیست. چندان که حضرت رضا علیه‌السلام می‌فرماید : «امام، امانت‌دار خداست در زمین، و حجت خداست در میان مردمان، و خلیفه خداست در آبادی‌ها و سرزمین‌ها … » . فیلسوف معروف و متکلم بزرگ و ریاضی دان مشهور اسلامی، خواجه نصیرالدین طوسی می‌گوید : «در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی منحصر است در تعیین امام (ع) و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند، و تصرف او در امور لطفی است دیگر؛ و غیبت او، مربوط به خود ماست. »

 طول عمر امام زمان (ع)

درازی عمر امام (ع) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می‌دهد، و در کتاب‌های تاریخی نیز افراد معمر (دارای عمر دراز) زیاد بوده اند، و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند، عمر زیاد حضرت مهدی (ع) به هیچ دلیلی محال نیست، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن به هیچ صورت بعید نیست. از این‌ها گذشته اگر از نظر قدرت الهی، بدان نظر کنیم، امری ناممکن نیست. در برابر قدرت خدا – که بر هر چیز تواناست – عمرهایی مانند عمر حضرت نوح (ع) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملاً امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم، کوچک و بزرگ، کم و بسیار، همه و همه مساوی است. بنابراین حکمت کامل و بالغ او، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می‌دارد. پس طبق حکمت الهی، امام دوازدهم، مهدی موعود (ع) باید از انظار غایب باشد و سال‌ها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فیض برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده، از قسط و عدل پر کند.

 انتظار ظهور قائم (ع)

بر خلاف آنان که پنداشته اند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکت‌های اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط «گلیم» خود را از آب بیرون بردن، و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن، هرگز چنین پنداری درست نیست … بر عکس، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری ایستادن است. «مجاهدات خستگی ناپذیر و» فوران‌های خونین شیعه «در طول تاریخ، گواه این است که در مکتب، هیچ سازشی و سستی راه ندارد. شیعه در حوزه» انتظار «یعنی، انتظار غلبه حق بر باطل، و غلبه داد بر بیداد، و غلبه علم بر جهل، و غلبه تقوا بر گناه، همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضت‌های پاک و مقدس تجدید می‌نماید، و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می‌کند». اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان «منتظر» همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد، و با یاد کردن نام «قائم آل محمد (ص) » قیام کند ناشی از همین آمادگی است. ناشی از همین قیام و اقدام است. پایان این بحث را از نوشته زنده یاد آیه الله طالقانی، عالم مبارز اسلامی بهره می‌بریم که می‌گوید : « … توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق و نوید دادن به اجرای کامل عدالت اجتماعی، و تاسیس حکومت اسلام و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است، از تعالیم مؤسسین ادیان است، و در مکتب تشیع، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است، جزء عقیده قرار داده شده … و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده، و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند، تا مسلمانان حق پرست، در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست و تسلط دولت‌های باطل، و تحولات اجتماعی و حکومت ملل ماده پرست، اعم از شرقی و غربی، خود را نبازند و دل قوی دارند و جمعیت را آماده کنند؛ و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است، این همه فشار و مصیبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگ‌های صلیبی و حمله مغول، و اختناق و تعدیهای دولت‌های استعماری، بر سر هر ملتی وارد می‌آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود. لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می‌دهند که چون اسم صریح» قائم «مؤسس دولت حقه اسلام برده می‌شود، بپا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید، هیچ وقت، نخواهد مرد … »

  • گروه خبری : اخبار اختصاصی
  • کد خبر : 41215

تصاویر

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید